فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

نفس طلایی

مامانی حالش بده

سلام گلم مامانی شما یعنی من بدجوری مریض شدم و خیلی حالم بده .... با این همه کار فقط مریضی و کم داشتم ... خدا کمک کن  ...
9 خرداد 1391

سر درد

سلام نفسم امروز صبح دانشگاه بودم و البته خیلی مفید نبود ... فردا هم صبح باید برم ... ظهر کلاس تفسیر قران دارم و می خواد از تحقیق تنفسیر که نوشتم که همش آیه است بپرسه ... منم تازه رسیدم خونه و سرم داره از درد می ترکه ... خدا کمک کن این 1 ماه به خیر بگذره ... راستی فردا اخرین روز دانشگاه و کلاس ها به طور رسمیه ... اخرین درس تو این 4 سال ... دلم برا همه چی تنگ میشه ... بعدا مفصل می نویسم ... التماس دعا 
7 خرداد 1391

جواب ارشد

سلام نازپرم ... حالت خوفه ؟ منم خوبم خدا رو شکر ...  امروز جوابا امد الحمدلله با وجود نخوندن مجاز شدم و حالا باید ببینم تو انتخاب رشته چی میشه ... انشالله که هر چی خیر باشه پیش بیاد... البته امیدوار شدم که اگه یه ذره بخونم انشالله یه رتبه خوب در انتظار خواهد بود .. حالا ببینیم خدا برامون چی می خواد ... فعلا  بوس  پی نوشت : یادم رفت بگم به خاطر همین مجاز شدن من شام بابا رو مهمون کردم که خیلی هم چسبید ... شاورما ی میدون کاج ... دستم بی بلا ... ...
7 خرداد 1391

زیارت دوست داشتنی

سلام نفسم حالت چه طوره ؟ منم خوبم خدا رو شکر... دیروز صبح رفتیم خونه مامان جون فاطمه اینا و عصری هم بابایی زنگید و گفت بریم قم ... منم دیدم وای که چقدر دلم برای زیارت حضرت معصومه تنگ شده قبول کردم و حدود 7 رسیدیم قم ... البته تو راه ایستادیم تا خوراکی بخریم که دیدیم یه ماشین یه هو اتیش گرفت ... خیلی بد بود ... البته خدا رو شکر خانواده اش بیرون ایستاده بودن ... خدا  کمکشون کنه ... بعد از رسیدن یک راست رفتیم حرم ... وای خیلی زیارت دوست داشتنی ای بود ... اخه من عاشق حضرت معصومه ام ... به خاطر شب لیله الرغائب و شب شهادت حضرت هادی(ع) خیلی شلوغ بود... بعد هم رفتیم جمکران و نماز و اونجا خوندیم و بعدم رفتیم خونه خاله فاطمه اینا و از اونجا با خا...
5 خرداد 1391

اول رجب

سلام عزیزکم .. الان امدم پستای پایینی رو پاک کنم اخه یه آن احساس کردم روزه ازین با ریا تر امکان پذیر بود که بیای و تو دنیای مجازی داد بزنی سحری نخوردم ؟ واسه خودم اول متاسف شدم و بعد به خدا پناه بردم از شر شیطان که نکنه یه موقع یه روز روزه ما رو غره کنه که بابا دیگه اخر ایمانیم یا اینکه یا اعلام همگانی ریای قضیه رو تا 100 درصد برسونه ... این پست رو نگه می دارم برای درس عبرت خودت و خودم . و اما اول رجب بهترین خاطره ای که ازین روز دارم اینه که وقتی پیش دانشگاهی بودم همراه با دوست عزیزم فائزه با کاروان عمره دانش اموزی برای اولین بار به سفر مکه مشرف شدم ... وای خودش یه داستان مفصل داره که بابا جون (بابایی مهربونم) چه جور راضی شد و واقعا عجیب ق...
3 خرداد 1391

سحری

سلام بابایی بلند شد سحری داغ کنه اما دوباره خوابید   الانم نشنمه   تازه الان 9/30 صبحه تا 8/30 شب 11 ساعت ... ولی خدا بزرگه و ماه رجب برتر از این حرفا .... التماس دعا  ...
3 خرداد 1391

گل گلمی

سلام گل گل من حالت خوفه ؟ منم خوبم البته فکر کنم سرما خورده ام اخه گوشام درد می کنه ... به هر صورت ادم زیر کولر بخوابه همین میشه دیگه  دیشب تا ساعت 1و نیم حدودا داشتم تحقیق تفسیر قران می نوشتم که امروز تحویل بدم  اما از تحقیق سوال می پرسه پس ندادم تا بمونه برا هفته ی بعد...  عصر هم از دانش امدم و 3 ساعت خوابیدم حالا احتمالا تا صبح بیدارم . فردا هم مامان جون منصوره نهار مهمون داره .... بوس برای گل دلم  ...
1 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد